ترور، متن یا حاشیه ؟

 یونس شاملی
سیاست ترور در نظام جمهوری اسلامی از همان روزهای اول حاکمیت جمهوری اسلامی آغاز شده است و به روایتی ترور در قاموس جریانات ارتجاع دینی حتی به قبل از تاسیس دولت ارتجاعی جمهوری اسلامی بازمیگردد. زمانی که سینما رکس آبادان با برنامه قبلی خادمان دینی و عمله های ارتجاع به آتش کشیده شد و مردم محبوس در سالن سینما را به جزغاله تبدیل کردند، ترور و تروریسیم بانیان جمهوری اسلامی پیش از تاسیس این جمهوری فعالیت خود را آغاز کرده بودند. با اندکی دقیق شدن حتی ترور بر بنیادهای دینی پیش از آن با فدائیان اسلام به میدان آمد و قربانیانی گرفت که زبانزد تاریخ شد. درواقع روایات ترور در تاریخ اسلام بسیار طویل تر از آن استکه ما به آن اشاره داریم.
 
 اما ترورهای اخیر جمهوری اسلامی که بیشتر جامعه سیاسی عرب در ایران را نشانه گرفته است بسیار پرمعنی است. همچنانکه میدانیم منطقه عربی الاهواز شاهرگ مالی و پولی دولت ایران در صد سال گذشته بوده و هست. چون در طول این سالها منبع اصلی بودجه دولت ایران از این منطقه تامین میگردد. نضج یک جنبش سیاسی در این منطقه و شکل گیر تشکلهای سیاسی و گسترش مقاومت در این منطقه که در سالهای اخیر چهرهء نمایان تری از خود بروز داده است، جمهوری اسلامی را بشدت نگران میکند. این نگرانی زمانی تشدید میشود که دول عربی و بویژه دولت عربستان صعودی در صدد محدود کردن فعالیت های سیاسی نظامی جمهوری اسلامی در منطقه برمی آید. محدود کردن فعالیت های سیاسی نظامی ایران در سوریه، در لبنان، در یمن و دیگر کشورهای عربی میتواند از طریق فشارهای داخلی در ایران کنترل شود. تشدید تضاد دول ایران و صعودی وحشت جمهوری اسلامی را از افزایش محبوبیت احزاب سیاسی عرب الاهواز و بویژه مسلح کردن آنها در ایران افزایش میدهد و به همین دلیل و به اصطلاح پیشگیرانه جمهوری اسلامی را به ترور شخصیتهای سیاسی مخالف عرب الاهواز می کشاند. آخرین حلقه این فعالیت سرویس های اطلاعاتی ایران در دانمارک و با دستگیری عناصر اطلاعاتی رژیم ایران که در صدد ترور یکی از شخصیت های سیاسی دیگر عرب بودند افشاء میشود.


دولت ایران از سویی، با تکیه بر برجام ترک برداشته، در سودای همخوانی سیاست خود با اتحادیه اورپا در تقابل با سیاستهای فشار آمریکاست و از سوی دیگر سرگرم فعالیت برای اجرای ترور مخالفین خود در اروپاست. در همین مدت کوتاه چند ماه 3 فعال سیاسی مخالف هدف ترور جمهوری اسلامی قرار گرفته اند و حکایت دانمارک آخرین آن در حلقه این ترورهاست. به نظر میرسد که ترور فعالین سیاسی در خارج سیاست اجتناب ناپذیر دولت ایران باشد. چه گسترش نارضایتی ها در داخل و فعالیت های سیاسی مخالفین در خارج میتواند در جایی به هم گره بخورد و به عصیانی سراسری در ایران راه ببرد. به همین سبب، مهار فشار از خارج جمهوری اسلامی را از کنترل حوادث در داخل باز نمیدارد. یعنی همزمان که در صدد کاهش فشارها از طریق همکاری با اتحادیه اروپا از خارج است، از ترور و تهدید فعالین سیاسی در خارج فاصله نمیگیرد.

اینک اجرای این دو سیاست پارالل جمهوری اسلامی، یعنی تلاش برای همکاری با اروپا برای کاهش فشار آمریکا از سویی و استمرار ترور مخالفین و بویژه در شرایط کنونی ترور شخصیت های سیاسی عرب در ایران، برای این دولت غیرقابل اجتناب است. افشاء فعالیت تیم ترور جمهوری اسلامی خواه ناخواه مواضع دول اروپایی را به آمریکا نزدیک تر میکند. این دو سیاست متن و حاشیه سیاست های جمهوری اسلامی ایران نیست، بلکه سیاست اصلی و پارالل این جمهوری در طول سالهای اخیر و برای بقاء خویش بوده است.

حاشیه سیاست در این رابطه عملکردهای محتاطانه اتحادیه اورپاست که با تشدید تضاد آمریکا با ایران مجبور شده است فعالیت شرکهای اروپایی را در ایران قطع کند و سود حاصله از آن را برای اروپاییان متوقف کند. از سوی دیگر بروز جنگ و نا امنی دوباره در منطقه هراس دیگر اروپایی هاست. چرا که اولین اثر بروز ناامنی و جنگ در منطقه شکل گیری امواج مهاجرتی بسوی اروپا را در پی خواهد داشت. پدیده ایی که آثار ان تا حدودی آغاز به هویدا شدن دارد و اتحادیه اروپا از آن وحشت دارد.

20181101

 

 
 
 
 



Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

RSS 2.0