نگاهی انتقادی به مقالهء «رفراندم استقلال اقلیم کردستان...» از مئهران بهارلی

یونس شاملی

در روزهای اخیر مقالهء وزینی از سوی آقای مئهران بهارلی زیر عنوان «رفراندوم استقلال اقلیم کوردستان و موضع حرکت ملی  دمکراتیک تورک» در دنیای مجازی منتشر شده است. این مقاله بسیار دقیق جنبه ها و پرده های مختلف رفراندوم استقلال در کردستان عراق را مورد بررسی قرار داده است. با وجود دقت و وسعت نوشته مذکور، این نوشته در دو نکته ضعف هایی را از نقطه نظر من با خود به یدک میکشد.  
یک ـ در بند اول این نوشته رفراندوم استقلا در اقلیم کردستان عراق را «یک اقدام غیرقانونی و به لحاظ حقوقی فاقد مشروعیت» ارزیابی میکند و دلایل غیرقانونی بودن آن را «ریاست غیر قانونی مسعود بارزانی»، «غیرقانونی خواندن رفراندوم از سوی دولت و مجلس عراق»، «انجام شدن رفراندم در مناطقی خارج از اقلیم» و «تصمیم یکجانبه از سوی دولت اقلیم» معرفی میکند. 
 
ب
با دقت به فاکت های فوق میتوان به راحتی دریافت که این فاکتها صرفا از زاویه دید دولت مرکزی عراق و منافع آن را تامین میکند. اگر اینگونه فاکت ها از سوی تمامی جنبش های ملی دمکراتیک رعایت شود، اعمال اراده ملی هیچ خلق اسیری به واقعیت نخواهد پیوست. همچنانکه در متن نوشته آقای بهارلی آمده است این فاکتها خواه ناخواه از نقطه نظر سیاسی اهمیت چندانی ندارد. تاکید به این فاکت ها در نوشته های شخصیت های ترک در روز مبادا میتواند به یکی از دلایل سرکوب ملت ترک در آذربایجان جنوبی و ایران تبدیل گردد. چرا که در چنین شرایط پیش آمده برای جنبش ملی دمکراتیک خلق ما در آذربایجان، تمامی این فاکت های به اصطلاح قانونی میتواند به موانع اساسی گذار ملت ما به آزادی مورد سوءاستفاده قرار بگیرد. به همین دلیل تاکید به این حقوق  بالقوه منافع ملی خلق ما را در چشم انداز سیاسی معین تامین نمیکند. 
 
 
 دوم ـ از یکطرف آقای مئهران بهاری در بند چهار نوشته مذکور تاکید میکند که «به لحاظ اصولی مانند حقوق ملی ملل بدون دولت در منطقه، حق اداره ی امور خود و حق تعیین سرنوشت خود، ... آرمان استقلال کردان عراق آرمانی مشروع، و قابل بلکه  شایسته ی دفاع  است.». اما در عین حال در بند پنجم نوشته چنین آمده است: «ملت تورک و روشنفکران و سیاسیون تورک نمی توانند حامی استقلال اقلیم کردستان در عراق باشند.».
 
 دلیل مخالفت با رفراندوم استقلال اقلیم کردستان با تمامی «مشروعیت حقوقی» که نویسنده به آن اذعان کرده  (فوقا به آن اشاره کردیم) «اشغال و الحاق کرکوک» و «تهدید به پاکسازی قومی و نسل کشی در آذربایجان جنوبی» توسط  دولت اقلیم کردستان عراق اعلام شده است.
 
مخالفت، انتقاد و اعتراض به سیاست دولت اقلیم کردستان عراق در برخورد با مناطق ترکمن نشین، و یا ذهنیت توسعه طلبانه در قبال آذربایجان جنوبی هم لازم و هم ضروری است. اما آیا این مخالفت و انتقاد به دولت اقلیم از زاویه منافع جنبش ملی دمکراتیک ترک در آزربایجان جنوبی و ایران میتواند جنبش ما را به مخالفت با استقلال خواهی ملتی بکشاند، که در شرایط کنونی نقش مهمی در جاانداختن حق تعیین سرنوشت ملل در منطقه بازی میکند و در عین حال افکار عمومی منطقه و جهان را به بحث و گفتگو در حوزه حقوق ملی ملل محکوم در این کشورها کشانده است؟
 
آیا در شرایطی که دولتهای ایران، عراق و ترکیه در مقابل این حرکت دولت اقلیم کردستان به مقاومت و همکاری برخاسته اند، هم موضع شدن جنبش ملی دمکراتیک خلق ترک با این دولتها واقعا منافع ملی خلق ترک را در برخورد با رفراندوم استقلال کردستان عراق تامین میکند؟ 
 
آیا موضع خصمانه، نه اعتراضی و انتقادی، ما با رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق در شرایط کنونی هم جبهه شدن با دولتهای تمامیت خواه در منطقه و جهان نیست؟ آیا این چنین موضعی با منافع جنبش ملی دمکراتیک ترک خوانایی دارد؟
 
 
 از جهت منافع جنبش ملی ترک، کشاکش سیاسی اخیر در خصوص استقلال اقلیم کردستان عراق نقش بسیار مهمی در فرایند مبارزات ملی ـ دمکراتیک در منطقه و بویژه ایران، ترکیه، عراق و سوریه خواهد داشت و به تطورات آتی جنبش ملی دمکراتیک تورک در آذربایجان جنوبی و ایران تاثیر بسزا و شاید تعیین کننده ایی داشته باشد. در چنین شرایطی با چنان چشم اندازی میتوان جنبش ملی دمکراتیک ترک را در تقابل و ضدیت با رفراندوم استقلال اقلیم کردستان عراق قرار دارد؟
 
با وجود اینکه آقای  بهارلی در بند سوم این نوشته آلترناتیوهایی که ممکن است دولت اقلیم کردستان بعداز رفراندوم با آن روبرو شود را به دقت مورد توجه قرار داده است، اما نکتهء بسیار مهم و قابل توجهی را وارد تحلیل خود کرده است. این نکتهء قابل توجه   بزرگنمایی نقش دولت اقلیم کردستان عراق در شمال غربی جغرافیای سیاسی ایران و منطقه آزربایجان جنوبی است که با تیتر «تهدید تورکان ساکن در شمال غرب ایران ـ تورک ائلی از ماکو تا نهاوند به پاکسازی قومی و نسل کشی از طرف اقلیم کردستان عراق» مزین شده است. 
 
تهدید به «پاکسازی قومی و نسل کشی» در آذربایجان جنوبی توسط  دولت اقلیم کردستان عراق در شرایط کنونی و حتی در چشم اندازی نسبتا طولانی دور از واقع و یک پیش بینی غیر عملی است. چرا که اولا بایستی دید که اساسا چه زمانی دولت اقلیم خواهد توانست به استقلال دست یابد. و اگر چنین استقلالی شکل بگیرد این دولت جدید با کدامین مشکلات دست به گریبان خواهد بود و در عین حال این دولت نوپا با مشکلات بسیار عدیده سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در داخل و خارج کدامین قدرت عمل در خارج از مرزهای خود، آنهم در ایران را خواهد داشت و... موارد قابل توجهی است که پیش بینی آقای بهارلی را به هاله ایی از  ابهام و غیرواقعی بودن میکشاند. سوی ضعیف دیگر این پیش بینی داشتن تصوری ایستا در خصوص تغییرات و تطورات خلق ترک و جنبش ملی دمکراتیک آن در آذربایجان جنوبی و شرایط و امکانات تدافعی این ملت در آن شرایط تاریخی معین است که در این تحلیل تقریبا نادیده گرفته شده است. 
 
با دقت به سطور صرف شده در نوشته مذکور درخصوص «الحاق کرکوک» و «تهدید به پاکسازی قومی و نسل کشی در آذربایجان جنوبی» میتوان این انتقاد را استنباط کرد که آقای بهارلی در اهم و مهم کردن این دو فاکتور دقت کافی به خرج نداده است. یعنی در این نوشته آقای بهارلی ۲۳ سطر را به «اشغال کرکوک» (که بالفعل انجام شده) و ۲۶ سطر از آن را به «تهدید به پاکسازی قومی و نسل کشی در آذربایجان جنوبی» (که بالقوه با احتمال کم عملی خواهد شد) اختصاص داده است. این ترازو خطای دید معینی را برجسته میکند. وگرنه یک عمل بالقوه با احتمالات کم با یک عمل بالفعل به واقعیت پیوسته را نمیتوان در یک ترازو گذاشت.  
  
شاید در اینجا بی مناسبت نباشد که به بخشی از این نوشته آقای بهارلی اشاره کنم که تحت عنوان «نکته» مسائل بسیار مهمی را در ارتباط با نخبگان جامعه ترک در ایران و روند رشد جنبش ملی دمکراتیک ترک و گرایشات فکری موجود در آن (گرایش استقلال خواهی) را برجسته میکند. آقای بهارلی زیر عنوان «نکته» مینویسند؛ «اکثریت مطلق نخبگان تورک در ایران هنوز در وضعیت مانقورتی بسر می برند و حتی ملتفت نیستند که هویت ملی آنها «تورک» است، نه ایرانی، نه آزربایجانی، نه آزری، نه تورک ایرانی، نه تورک آزربایجانی، نه تورک آزری...... در این میان وضعیت استقلال طلبان آزربایجان گرا به حقیقت یک لطیفه ی زشت است. اینها متوجه نیستند که استقلال در منطقه، با خواست چند عدد فعال سیاسی خارج نشین- که هنوز نتوانسته اند نام ملت خود و کجائی وطن خویش را یاد بگیرند- بدست نمی آید. علاوتاً برای خواست استقلال باید یک دولت محلی که مدعی این خواست باشد وجود داشته باشد، مانند دولت اقلیم کوردستان عراق، دولت تورک قبرس شمالی، حکومت خودگردان فلسطین، …». 
 
این بخش از نوشته آقای بهارلی وضعیت نابسامان جنبش ملی ـ دمکراتیک ترک را برملا میکند و نشان میدهد که چگونه نخبگان ترک چه آنها که گرایش به مرکز ایران دارند و چه آنها که در شرایط سخت کنونی به شعارهایی چون استقلال طلبی به مثابه «لطیفه ایی زشت» تکیه می زنند، در مسیر درستی برای اعتلای جنبش ملی دمکراتیک ترک نیستند. 
 
از زاویه ایی دیگر بایستی عنوان کنم که، مسئولیت دفاع از وطن (آذربایجان جنوبی و…) برای خلق ترک نه تنها از طریق تشدید تضاد با جنبش های سیای دیگر خلقهای نیست، بلکه در تقابل با آن است. این تشدید تضاد با دیگر جنبش های سیاسی متعلق به خلقهای غیرفارس به باز شدن جبهه های جدید برای جنبش ملی دمکراتیک ترک می انجامد و انرژی محدود جنبش خلق ما را به محاق میکشد و مشغول خود میدارد.
 
 مسئولیت دفاع از وطن از سویی در ذکاوت و هوشیاری نخبگان سیاسی ترک و از سوی دیگر با مداخله متشکل خلق ما برای حق تعیین سرنوشت خود قابل حصول است.  این هوشیاری و مداخله متشکل با ارزیابی دقیق از شرایط و انتخاب دقیقتر استراتژی و تاکتیک های متناسب از سوی احزاب سیاسی در آذربایجان جنوبی است که میتواند خلق ما را از گردنهایی چنین سخت عبور دهند و شرایط را برای تغییرات مثبت در آذربایجان جنوبی فراهم آورد. به نظر میرسد که باز کردن یک جبهه دیگر (دولت اقلیم کردستان عراق) برای جنبش ملی دمکراتیک ترک در ایران با تمامی ضعف ها و کاستی هایش حرکتی در راستای اعتلای این جنبش نمیتواند باشد. این البته به آن معنی نیست که ما برخوردی انتقادی با سیاستهای دولت اقلیم کردستان عراق نداشته باشیم. روشن است که هر حرکت نادرست دولت اقلیم را در قبال ترکمان در کرکوک و یا اعلام آب و هوای اورمیه در تلویزیون دولتی اقلیم بایستی از سوی تشکل های سیاسی مورد انتقاد و اعتراض قرار گیرد. اما این به معنی باز کردن یک جبهه برای تخاصم با آنها نباید باشد.
 
  در عین حال بایستی نظر فعالین جنبش ملی دمکراتیک ترک را به این نکته جلب کنم که ضمن رصد کردن رویدادهای منطقه، نباید از فعالیت برای گسترش صلح در میان خلقهای منطقه دوری جست.
۲۰۱۷/۹/۳۰
 
منبع؛
رفراندم استقلال اقلیم کوردستان و مواضع حرکت ملی دمکراتیک ترک ـ مئهران بهارلی
 
 
RSS 2.0