آیا زبان فارسی میتواند عامل وحدت در ایران باشد؟

 یونس شاملی
بزرگترین خطای تفکر دولتی در ایران و متاسفانه آلوده شدن افکار عمومی و ذهنیت اغلب فعالین سیاسی جامعه فارس به این تفکر مبنی بر عامل وحدت بودن "یک زبان" ( یعنی زبان فارسی) در یک کشور چند زبانهء است. این تفکر با معیارهای امروزین یک تمایل شدید نژادپرستانه را با خود به همراه دارد. این تفکر عملا بالا دست بودن یک زبان (زبان فارسی) و پایین دست بودن چندین زبان دیگر (ترکی، کردی، بلوچی، عربی و...را (یعنی تبعیض را) با خود به یدک میکشد.
  این تفکر از نظر عقلانی نیز نادرست است چون در یک کشور چند زبانه چرا یکی از زبانها عامل وحدت باشد و نه همهء آنها زبانها؟ چون یک زبان در یک کشور چند زبانه، به این دلیل ساده نمیتواند عامل وحدت باشد که آن زبان (فارسی) زبان همه مردم در کشور نیست. اما با رسمی شدن همه زبانها در کشور، هم حقوق متکلمین به آن زبانها تامین شده، هم متکلمین زبانهای غیرفارسی مورد بی مهری و تبعیض قرار نگرفته اند و هم از این طریق وحدت مردم تامین میگردد، اما اگر یکی از این زبانها را عامل وحدت در کشور به حساب آوریم، آنچنانکه در ایران به زبان فارسی چنین موقعیتی داده شده است، کنید، هم تبعیض در حقوق زبانی نسبت به متکلمین زبانهای مختلف برقرار خواهد گردید، همچنانکه در ایران چنین است و هم به تفرقه میان مردم و ملیتهای مختلف در یک کشور چند زبانه دامن زده خواهد شد، همچنانکه در ایران چنین مسئله ایی در جریان است. این تفکر حتی از نظر عدالت نیز غیرعادلانه و حتی خصمانه است. خصمانه نسبت به متکلمین زبانهای غیرفارسی! چون زبان آنها را محلی (گویا کم اهمیت) تلقی کرده و زبان فارسی را (که گویا پر اهمیت است) به موقعیت برتر و کرسی رسمیت می نشاند! تازه این شیوه رفتاری با حقوق زبانی ملیتهای غیرفارس در ایران در ضدیت کامل با اعلامیه جهانی حقوق زبانی است که طرفدار برابری حقوق زبانی کودکان و اقلیتهای اتنیکی در یک کشور است. این در حالیست که ملیت فارس در ایران نیز خود از نظر کثرت جمعیتی یکی از اقلیتهای اتنیکی در جامعه ایران است. به بیان دیگر در ایران هیچ ملیتی از نظر جمعیت دارای اکثریت (یعنی بیش از 50 درصد مردم) در کشور ایران نیست .

 

نخبگان فارس در پاسخ به معضل سیاست غیرعادلانه زبانی و برتری زبان فارسی در تقابل با تحقیر و تبعیض علیه زبانهای غیرفارس، تنها یک استدالا دارند و آن اینکه، "در یک جامعه چند زبانی و چند ملیتی به یک زبان مشترک نیاز است". و این استدلال ظاهرا منطقی و فریبنده در افواه عموم ایران از سوی دولت و اغلب نخبگان فارس به ذهنیت مردم حقنه میکنند.

 

آیا واقعا در کشورهای چند زبانه و چند ملیتی حتما بایستی یک زبان ارتباطی داشته باشند؟ تجربه کشورهای مختلف به این پرسش منفی است.

اولا، در کشورهای کثیرالمله لزوما یک زبان نقش زبان ارتباطی (نه زبان مشترک) را بازی نمیکند. سویئس، عراق، هندوستان، کانادا، افغانستان و... نمونه هایی هستند که نشان میدهند زبان ارتباطی در کشورهای چند زبانه، تنها یک زبان نیست، بلکه دو یا چند زبان نقش ارتباطی را بازی میکنند.

 

ثانیا، در کشورهای چند زبانه، همه زبانهای موجود در کشور موقعیت رسمیت پیدا کرده اند. اما سطح رسمیت زبانها به تناسب دربرگیری آنها اشکال متفاوتی داشته است. به بیان دیگر بعضی از زبانها سراسری و بعضی از زبانها در شکل منطقه ایی و در عین حال زبان اغلب اقلیت های ملی به رسمیت شناخته شده است. برای نمونه در کشورهای افغانستان، هندوستان، عراق، سوئد و... یک یا چند زبان سراسری و بخشی از زبانها به صورت منطقه ایی و یا زبان اقلیت های ملی به رسمیت شناخته شده است. به بیان دیگر رسمیت زبانهای موجود در کشور برای حمایت دولتی از استمرار حیات آن زبان امری بسیار ضروریست و مطالبه ایست که در اعلامیه حقوق زبانی آن را تسریع کرده است.

 

ثالثا، ایران از نظر ساختار جمعیتی به سوئیس نزدیک است و لذا مدل سوئیس میتواند با جنبه های تکمیلی آن مدل با ساختار زبانی ایران، اصولا بایستی رسمیت دو یا چند زبان سراسری و رسمیت دیگر زبانها منطقه ایی و یا زبان اقلیت های ملی را در بر بگیرد.

 

رابعا،  تفاوت جمعیت زبانی در کشور ایران از آن نوع نیست که یک از زبانها اکثریت قریب به اتفاق جمعیت را به خود اختصاص دهد و دیگر زبانها بیش از یکی دو درصد متکلمین در آن کشور نباشد. زبان فارسی سی و اندی درصد، زبان ترکی سی و اندی درصد، و زبانهای کردی، عربی، بلوچی و... حدود سی درصد را تشکیل میدهد. با نگاهی گذرا به ساخت و بافت زبانی در ایران، انتخاب زبان فارسی، با سابقه سیطره سیاست آسیمیلاسیون زبانی توسط دولت ایران، هم تعمیق این سیاست، گسترش تبعیض زبانی، حفظ وضعیت غیرعادلانه کنونی و ... را در پی خواهد داشت.  

 

نتیجه اینکه زبان فارسی با موقعیت انحصاری، بالا دست و رسمی امروزش عامل تفرق و تشتت در جامعه امروز ایران است و نه عامل وحدت... گسترش مبارزات ملی گرایانهء خلقهای غیرفارس علیه دولت ارتجاعی و استعماری (داخلی) ایران نشانه بارز این تبعیض و نابرابری حقوق زبانی در ایران است. 

2014022

RSS 2.0