حمله عرب ها به ایران سرفصل شکوفایی زبان فارسی است

   دو کامئنت و دو دیدگاه

یونس شاملی

اخیرا در زیر ویدئوی آقای محمد رضا عالی پیام، طنزپرداز، و اظهارات نژادپرستانه ایشان نسبت به عربها و حتی ترکها، توضیحی از آقای بهرام توکلی خواندم و برای روشن شدن اذهان یاداشتی برای آن نوشتم. آقای توکلی پاسخی برای آن یاداشت من نوشتند که من آن را به یاداشت خود اضافه کردم. در ذیل تمامی مطلب را میتوانید بخوانید.

بهرام توکلی:

کاری به صحبتهای نابخردانه (محمد رضا عالی پیام) هالو ندارم. اما از شما که او را فاشیست و ... میدانید می پرسم اعراب با ایرانیان چه کردند؟

 

یونس شاملی:

آقای بهرام توکلی، حدود هزار و اندی سال پیش عربها به ایران حمله کرده اند. تازه عربها همسایه ایران بودند و حمله آنها برای گسترش نفوذ سیاسی ایدئولوژیک شان قابل فهم است. اما میگویند و کسانی باور دارند و به آن افتخار میکنند که خشایار شاه لشکریان!! خود را برای فتح یونان به آن کشور گسیل داشته است! آیا لشکریان خشایار شاه با سلام و صلوات به جنگ یونان رفته بودند؟؟ یا میخواستند با کشت و کشتار نفوذ سیاسی خود را گسترش دهند؟؟

 

در ثانی حدود هزار و اندی سال پیش حمله ایی نظامی به ایران صورت گرفته است، حالا در قرن بیست و یکم کدام عرب را به خاطر حمله هزار و اندی سال پیش باید محاکمه کنیم؟ آیا این پرسش شما عین نژادپرستی نیست که ملیونها انسانی را که هیچ نقشی در حمله هزار و اندی سال پیش به این سرزمین نداشتند، محاکمه کنید؟ آیا  شما هیچ به مخیله خودتان این پرسش را راه میدهید که آلمانیهای امروز را بخاطر جنایت هیتلر در شصت سال پیش محاکمه کنید؟؟؟ حتما این کار را نمیکنید. اما عربها را به راحتی محکوم میکنید، چون افکار عمومی جامعه ایران غرق در تفکر نژادپرستانه است. این درحالیست که هیتلر کثیف ترین و جنایتکارترین رفتار را علیه بشریت مرتکب شده است. اما نتیجه حمله عربها به ایران نه تنها مخرب نبوده بلکه بسیار سازنده و تاثیر گذار بوده است. این را من نمیگویم. لطفا نظرات دکتر همایون کاتوزیان را بخوانید و یا مصاحبه ایشان را با رادیو فرانسه گوش دهید.

بخش اول:

https://www.youtube.com/watch?v=uUjmgNvsSsQ

بخش دوم:

https://www.youtube.com/watch?v=BkyjIk9Q4WU

لطفا با دقت گوش کنید.

 

زبان فارسی مدیون حمله عرب ها به ایران است

اما اگر بخواهید از کار و تاثیر حمله عربها در هزار و اندی سال پیش سخن بگوییم، مهمتری تاثیر مثبت اش شکوفایی زبان فارسی است! لطفا خوب دقت کنید.

 

آقای توکلی با وجود اینکه شما فارس نیستید و ترک هستید، اما من لازم می آید که من برای شما از تاثیر مثبت هجوم عربها به ایران در شکوفایی زبان فارسی بگویم. شما قبل از آمدن عربها به ایران و حتی تا حدود 200 سال بعد از آن (سخنان دکتر کاتوزیان استاد تاریخ و ادبیات فارسی در دانشگاههای اروپایی) یک متن ادبی فارسی نمیتوانید بیابید. شما در تاریخ ادبیات فارسی نمیتوانید شاعر، نویسنده، تاریخ نگار و اساسا قلم زنی را پیدا کنید که مسلمان نباشد. میدانید این یعنی چه؟ یعنی اینکه قلم و ادبیات فارسی بعد از مسلمان شدن فارس ها رو به شکوفایی گذاشته است.

 

دومین و شاید ابتدایی ترین خدمت عربها به ملت فارس، عاریه دادن الفبای زبان عربی به زبان امروز فارسی است و امروز نیز با اضافه شدن چهار حرف همچنان حروف عربی حروف مورد استفاده زبان فارسی برای نگارش این زبان است.

 

میخواهید باز فاکتورهای دیگری نیز از آمدن عربها به ایران بگویم؟ شما خودتان نیز میتوانید حداش را بزنید. "مسلمان شدن" مردم در ایران نیز در آن دوره مردم ایران را از خلا عمیق فکری موجود در این منطقه رهانید. تمامی بررسی ها نشان میدهد که مردم فلات ایران دسته دسته به اسلان گرویده ان.

 

باز هم میخواهید آثار مثبت آمدن عربها به ایران را یادآور شوم؟ "توانایی زبان فارسی" ریشه در واژگان عربی دارد. گفته میشود که 54 درصد واژه گان زبان فارسی از عربی گرفته شده است. فکر کنید که اگر واژه های عربی را از فارسی حذف کنید چه اتفاق می افتد؟؟ زبان فارسی به یک زبان علیل تبدیل میگردد. آیا عاریه دادن این همه واژه عربی برای غنای زبان فارسی قابل تقدیر نیست؟؟ آیا شکوفایی خود زبان فارسی کافی نیست که نخبگان فارس برای همیشه شکر گذار زبان و مردم عرب باشند؟

 

عربها در آن دوره و دوره های بعد نه تنها در ایران که در جهان به گسترش علم و دانش کمک شایان توجهی کرده اند. پدر علم شیمی ابن حیان و دیگر دانشمندان عرب در علم نجوم و ریاضیات زبانزده تاریخ است. همین اعدادی (0123456789) که امروز در سوئد و در کل اروپا آن را به عنوان اعداد ریاضی اروپایی میشناسند، در زبان کامپیوتر اعداد عربی خوانده میشوند و اساسا توسط عربها اختراع شده است.

 

آیا میدانید که تمامی متون علمی و فلسفی که توسط مردم این منطقه و ایران امروز نوشته شده است به زبان عربی نگاشته شده اند؟ شما حتی تا به امروز نیز یک اثر علمی و فلسفی که به زبان فارسی خلق شده باشد نمیتوانید بیابید. چون همه این آثار به اختیار نویسندگان آنان به عربی نوشته شده است.

 

باز هم میخواهید از عربها و کمک های بی شائبه آنها به مردم ایران و جهان بدانید؟ فقط جهت فکریتان را اندکی تغییر دهید و واقعیتها را بخوانید، آنوقت تازه بیشتر از خود من از خدمات این ملت به بشریت آگاهی خواهید یافت و فقر و فلاکت امروزین در آن کشورها را به چماغی علیه مردم فلک زده آن منطقه استفاده نخواهید کرد. لطفا کمی انصاف داشته باشید.

02014-08-15

 

بهرام توکلی:

حضور عربها در لباس آخوندها همچنان ادامه دارد. تازه این استدلال که قبل از حمله اعراب زبان فارسی مطرح نبوده است و اعراب باعث شکوفایی آن شده اند و این که اعراب در دوران سلطه خود در ایران و در مناطق دیگر موجب رشد علم و دانش شده اند، حرفی بی معنی و غیر واقعی است. لطفاً کمی در مورد هنر و معماری ساسانی قبل از حمله اعراب را مطالعه فرمایید. اعراب هرچه علوم آن دوره بوده را به نام خود ثبت کرده اند و از جمله ابو علی سینا را. مشکل شما این است که در تنگنای آذری بودن خودتان چنان گرفتار شده اید که چشمتان را به واقعیتها بسته اید.

 

یونس شاملی:

آقای توکلی، لطفا نوشته های مرا حاصل واکنش ندانید. من سخنان یک تاریخ شناس فارس که کرسی ادبیات و تاریخ ایران (فارس) را در دانشگاههای اروپایی دارد برایتان رفرنس کرده ام. از پاسختان برمی آید که سخنان ایشان را یا گوش نداده اید و یا با دقت گوش نداده اید. وگر نه هرگز چنین جوابی را برای من نمی نوشتید.

مینویسید که "حضور عربها در لباس آخوندها همچنان ادامه دارد " (پایان نقل قول)

آقای توکلی، عربها یکی از ملیتها ساکن در جنوب ایران هستند. "آخوندها" اگر ظاهرا هم لباس عربی بر تن کنند، اما قشر روحانیت و خادمان دینی جامعه فارس و یا دیگر جوامع (ملی/اتنیکی) در ایران هستند. روحانیت در ایران و در عموم کشورهای عقب مانده قشر مفت خوار، مرتجع آن جوامع را تشکیل میدهد و در میان تمامی ملتها و تمامی کشور وجود دارند. این چه ربطی به عربها دارد؟ در میان ملت عرب نیز روحانیت کم و بیش همین کارکرد را دارد. روحانیت در سوئد، در آمریکا و در هر کشور دیگری نیز وجود دارد. اما آنچه که مهم است روحانیان هستند که اگر هم ظاهرا خودشان را به لباس "محمد" و "عیسی" و "موسی" ملبس میکنند، از جهت کم و کیف شهروندان آن کشورند و از نظر تعلق صنفی قشر روحانیت را تشکیل میدهند.


حاکمیت روحانیت در ایران، به جهل و عقب ماندگی جامعه ایران و بویژه عقب ماندگی نخبگان فکری و سیاسی آن ارتباط دارد. حتما یادتان نرفته است که چگونه نخبگان سیاسی جامعه ایران و حتی کمونیست ها نیز (حزب توده و اکثریت و...) از خمینی و دولت دینی مورد نظر وی حمایت کردند. این چه ربطی به عربها دارد؟؟

 

مینویسید: "این استدلال که قبل از حمله اعراب زبان فارسی مطرح نبوده است و اعراب باعث شکوفایی آن شده اند و این که اعراب در دوران سلطه خود در ایران و در مناطق دیگر موجب رشد علم و دانش شده اند، حرفی بی معنی و غیر واقعی است. لطفاً کمی در مورد هنر و معماری ساسانی قبل از حمله اعراب را مطالعه فرمایید. " (پایان نقل قول)

 

آقای توکلی، من برای سخنانم در مورد عربها از یک تاریخ دان فارس (دکتر همایون کاتوزیان) کمک گرفته ام. اما شما تنها و تنها احساسات خالی از محتوی بر گرفته از ضدیت با عربها را اینجا منعکس کرده اید. حالا ما با این منطق شما چه کار میتوانیم بکنیم؟

من در یاداشت قبلی از شکوفایی "خط و زبان فارسی" در بعد از حمله عربها به ایران نوشته ام. اما شما سخنان مرا با یک سطر "بی معنی و غیرواقعی" خوانده اید و به من توصیه کرده اید که من "کمی در مورد هنر و معماری ساسانی قبل از حمله اعراب" را مطالعه کنم.

برادر عزیز، اولا من درباره "هنر و معماری" سخن نگفته ام. در مورد "خط و زبان فارسی" نوشته ام. شما در نبود پاسخ به تاریخ زبان و خط فارسی، هنر و معماری در دوره ساسانی را به رخ من کشیده اید!! پرسش من از شما اینست که شما میتوانید در آن تاریخ متنی ادبی، نگارش شعر و یا هر چیزی از این نوع به زبان فارسی را برای ما بیاورد؟ میدانید (و شاید هم نمیدانید) که چنین چیزی غیرممکن است. و زبان فارسی در دوره ساساسی که  حتی وجودش مورد پرسش بعضی از تاریخ نگاران فارس ایران است، هیچ ارتباطی ندارد. در هیچ جایی سخن از فارسی گویی ساسانیان مطرح نشده است. تنها افواه عامه و تاریخ سازان جعلی در روزنامه های شاهنشانی چنین سخنانی را منتشر کرده اند.  تاریخ زبان فارسی نشان میدهد که این زبان از طریق خراسان و افغانستان امروز وارد ایران شده است و تاریخ اش هم کاملا روشن است. این تاریخ با ساسانی ها و حتی هخامنشی ها هیچ ارتباطی ندارد. با وجود اینکه اولتراناسیونالیستهای فارس میخواهند این ذهنیت را به متن افکار عمومی جامعه منتقل کنند که گویا اینها (فارسها) همان آنها (ساسانی ها و هخامنشی ها) هستند!!! و حتما میدانید که در دوره پهلوی ها چه تلاشی در میان نخبگان فارس (و فارس زده) انجام گرفت تا زبان به اصطلاح "داریوشی یا پهلوی" دوره هخامنشی را زنده کنند و به چیزی تبدیل کنند و نشد که نشد. چون غیر چندین واژه که ظاهرا موفق به رمزگشایی از آنها شده بودند نتوانستند پیشتر روند و لذا این پروژه تعطیل شد. اگر این زبان (یعنی فارسی) همان زبان (یعنی داریوشی) بود، پس چرا قابل خواندن نبود و قابل خواندن نشد. علت روشن است. زبان فارسی، آنچنانکه متخصصین میگویند، هیچ ربطی به زبان دوره هخامنشی و ساسانی ندارد. و همچنانکه گفتم شکوفایی زبان فارسی به صد تا دویست سال بعد از حمله اعراب و مسلمان شدن مردم در منطقه ایران بازمیگردد و تمامی نوشته جات فارسی توسط نویسندگان مسلمان به رشته تحریر درآمده است. به بیان دیگر شما نمیتوانید یک متن ادبی قبل از اسلام را به زبان فارسی بیابید. این واقعیت تاریخ زبان فارسی است.

 

برای من نوشته اید: "مشکل شما این است که در تنگنای آذری بودن خودتان چنان گرفتار شده اید که چشمتان را به واقعیتها بسته اید " (پایان نقل قول)

 

آقای توکلی، اولا من "آذری" را خطاب درستی برای خودم نمیدانم. "آذری" آن اصطلاحی است که ماموران ساواک در دوره پهلوی و برای ترویج موفقیت چشمگیری بدست نیاورد. اما در این اواخر ماموران، مطبوعات و شخصیتهای دولت جمهوری اسلامی مردم ما را "آذری" میخوانند و صدالبته روشن است که میخواهند هویت اتنیکی ما را در اذهان مردم تغییر دهند و ما را نه "ترک" که به جعل "آذری" بخوانند. قارداش، من "ترک" هستم. اسم هویت اتنیکی و ملی من "ترک"، عنوان زبانم "ترکی" و وطن ملی ام "آذربایجان" است. همچنان یک کرد، زبان اش کردی، سرزمین ملی اش کردستان است، همچنانکه یک فارس که زبان ملی اش فارسی و سرزمین ملی اش "فارس" یا فارسستان (مناطق زیستی فارسها درمرکز، شمال شرقی و.. ) است.

 

زبان ترکی و فارسی در ترازوی تاریخ

از آنجا که حس میکنم شما (آقای توکلی) نسبت به هویت ترکی و زبان ترکی خودتان مردد هستید و یا آگاهی کمی نسبت به آن دارید من تاریخ تبدیل زبان ترکی و زبان فارسی به عرصه بررسی علمی را برایتان روشن میکنم تا شاید کمکی در زمینه بیداری نسبت به هویت ملی شما کرده باشم.

من در یکی از نوشته هایم و در مقایسه تاریخ زبان ترکی و تاریخ زبان فارسی، زمان نوشته شدن فرهنگ لغت به این زبان ها را معیار و زمان وارد شدن این زبانها به عرصه دانش تلقی کرده ام و بعد از اندکی بررسی متوجه شدم که اولین فرهنگ لغت زبان ترکی در 1100 سال پیش (لغت ترک – محمود کاشغری) و اولین فرهنگ لغت فارسی حدود 500 سال پیش به نام الفرس به تحریر درآمده است. لغت ترک کاشغری به شکل اولیه آن تا به امروز حفظ شده است، اما ادیبان فارس میگویند که "الفرس" به مرور زمان در تاریخ توسط دیگران تکمیل شده است. یعنی معلوم نیست که الفرس اساس در آغاز چه هجم و محتوایی داشته است. ادیبان امروز فارس (و برای نمونه معین) به صحت فرهنگ لغت الفرس با دیده تردید مینگرد.

در عین حال من در یاداشت اولیه ام، در مورد تاریخ تاثیر عربها بر زبان و خط فارسی نوشته ام. این چه ربطی به ترک بودن من دارد؟ من که از ترکها و تاریخ شان ننوشته ام. من از عربها نوشته ام که حتی همسایه ترکها در ایران نیز نیستند.

لطفا بجای تعمق نسبت به مسائل اتهام نزنید. راه منطقی برخورد، استدالال است و استدلال، نه چیز دیگر.

2014-08-17

RSS 2.0