جنبش ملی ترک و اعتراضات اخیر علیه جمهوری اسلامی

      یونس شاملی

تظاهرات و اعتراضات اخیر علیه جمهوری اسلامی در شهرهای مختلف ایران موجی از نشات، امید و همبستگی در میان مردم را در فضای عمومی ایران و حتی خارج از کشور برانگیخته است. اعتراضات مردمی اینبار نسبت به اعتراضات سال 1388 که به جنبش سبز معروف گشت جنس دیگری دارد. اگر در جنبش اعتراضی سال 1388 طبقات میانی عمده ترین بخش اعتراضات را تشکیل میدادند و در اعتراض به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری شکل گرفت، اما اینبار بخش فرودست جامعه، زحمتکشان، لایه های تحتانی جامعه و در اعتراض به فقر، گرانی، سرکوب و بی مسئولیتی علیه چهار دهه ظلم و جنایت  به میدان آمده است. این اعتراضات به همان سرعت که به شهرهای مختلف سرایت کرده به همان خیز نیز سیاسی تر شده است. اعتراض به کلیت نظام، شعارهایی در آزادی زندانیان سیاسی و تغییر نظام جمهوری اسلامی اینجا و آنجا سرداده شده است.

جمهوری اسلامی ایران به مثابه یک نظام استبدادی دینی که بر بنیاد استعمار داخلی نیز عمل میکند و هر روز بیش از پیش مردم ایران را در سراشیبی سقوط بسوی فقر و نابسامانی و جهل و ناخودآگاهی سوق میدهد، با اعتراضات خود جوش وسیعی روبرو شده است. این نظامی سیاسی اولاترین مانع رشد و شکوفایی کشور و مردم آن بشمار میرود. بنابراین مبارزه برای تضعیف و تغییر نظام جمهوری اسلامی یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای تک تک مردم در سرتا سر ایران و لزوما ضرورت غیرقابل انکار تمامی جنبش های سیاسی (دمکراتیک در مرکز و یا ملی- دمکراتیک در پیرامون) در این کشور است. در شرایط کنونی عقب راندن جمهوری اسلامی ایران تا تغییر کلیت آن عمده ترین مطالبه تمامی مردم و در واقع اصلی ترین تضاد خلقهای ساکن در ایران را نیز تشکیل میدهد.

 

استراتژی جنبش ملی ترک در مبارزه با جمهوری اسلامی

برکسی پوشیده نیست که نیروهای عمده سیاسی در ایران از نقطه نظر سمت گیری (از تمرکزگرایی به عدم تمرکز) در چند دهه اخیر دستخوش تغییرات بسیار اساسی شده است. اگر در آستانه انقلاب سیاسی 1357 نیروهای سیاسی متعلق به ملیتهای غیرفارس (به غیر از کردستان) بصورت کم رنگی خود نمایی کردند، و اگر (عمدتا) غیرفعال شدن مناطق ملی غیرفارس در جنبش اعتراضی 1388 که عمدتا با بی توجهی رهبران آن جنبش نسبت به این مناطق شکل گرفت و عملا آن جنبش را به گل نشاند، اما امروز جنبش های سیاسی بسیار نیرومندی در مناطق مختلف ملی غیرفارس (آذربایجان، کردستان، اهواز عربی، بلوچستان و ...) در ایران شکل گرفته است که نه تنها انکار آنها برای نیروهای اپوزیسیون سیاسی در مرکز مقدور نیست، حتی نادیده انگاردن آنها نیز بر روند تحولات سیاسی در ایران  تاثیر بسیار جدی برجای خواهد گذاشت. تجربه جنبش اعتراضی در سال 1388 (جنبش سبز) نشان میدهد که غیرفعال بودن مناطق ملی غیرفارس (آذربایجان، کردستان، اهواز عربی، بلوچستان، لرستان و...) که عمده ترین بخشی جمعیتی ایران را نیز در خود جای میدهد، این فرصت را برای استبداد حاکم فراهم میآورد که تمامی نیروهای سرکوب خود را از مناطق غیرفعال به مناطق فعال انتقال دهد و با سرکوب بخش فعال جنبش ا عتراضی در مناطق فعال کنترل اوضاع را در اختیار بگیرد. البته نباید خطای دید و تحلیل کسانیکه در مناطق ملی غیرفارس مردم را به سکوت و عدم پیوستن به جنبش اعتراضی دعوت کردند، نادیده گرفت. این خطا در واقع به بهای استمرار حیات جمهوری اسلامی به انجام میرسد. خطایی که در صورت عدم وجود آن میتوانست نتایج بسیار پرباری نصیب مردم در سراسر ایران و بویژه نصیب جنبش ها ملی- دمکراتیک در مناطق ملی غیرفارس گردد. امروز حتی تکرار چنین خطاهایی را نیز به عینه مشاهده میکنیم.

مرحله کنونی مبارزه شرکت همه جانبه مردم و جنبشهای سیاسی (در مرکز و پیرامون) در گسترش اعتراضات علیه جمهوری اسلامی است. این روند در واقع برای تغییرات دمکراتیک در نظام سیاسی حاکم و یا آرزومندانه تغییر کل نظام حاکم است. به بیان دیگر در مرحله کنونی در عین اینکه جنبش های ملی- دمکراتیک در مناطق ملی به مبارزه وسیع دمکراتیک (یعنی مبارزه علیه استبداد) می پیوندند، در عین حال از فرصت این مبارزه به تقویت جنبش ملی- دمکراتیک ترک در آذربایجان و دیگر مناطق ترک نشین در ایران کمک میکنند. گسترش فکر ملی- دمکراتیک در میان خلق ترک در آذربایجان و ایران و شکل دهی به افکار عمومی در این مناطق و بویژه سازمانیابی آن (که در واقع ضعیف ترین حلقه این جنبش است) عمده ترین بهرمندی این جنبش ها از فرصت های کنونی است.  در عین حال انتقال پیام صلح، دوستی و عدالت به دیگر خلقهای ایران با تکیه بر شعارهای مترقی جنبه مترقی دیگر جنبش ملی ترک در ایران است.

 

حوزه شعارهای جنبش ملی ترک

شعارهای جنبش ملی ترک در آذربایجان (جنوبی) و ایران البته و اساسا باید به زبان ترکی و در راستای تشدید مبارزه با استبداد سیاسی و استعمار داخلی باشد، نفی استبداد، آزادی زندانیان سیاسی و بویژه مطالبه سکولاریسم در تقابل با حاکمیت دینی از جمله آن حوزه های است که نباید و نمیتوان آن را از نظر دور داشت. شعارهایی در راستای اتحاد و دوستی خلقها در مقابله با جمهوری اسلامی عامل همبستگی مردم در مبارزه با نظام حاکم است  و روح همبستگی و امید در میان مردم را تقویت می کند. به رسمیت شناختن زبان ترکی، حق تحصیل به زبان ترکی و مطالبه اداره منطقه خود بر بنیاد الحاقیه های منشور جهانی حقوق بشر نیز بخش مهمی از شعارهای جنبش ملی دمکراتیک ترک در مناطق ترک نشین ایران در این اعتراضات باید باشد.

فعال بودن جنبش ملی ترک در آذربایجان و دیگر مناطق ترک نشین ایران در این اعتراضات به خودی خود حضور جمعی این جنبش، توانایی آن و ترویج و گسترش فکر ملی- دمکراتیک در افکار عمومی مردم  و به تبع آن در میان نیروهای سیاسی در مرکز و پیرامون از تبعات دیگر این اشتراک در مبارزات ضداستبدادی است.  

 

مواضع غیردمکراتیک در جنبش ملی ترک

جنبش اعتراضی سال 1388 که به جنبش سبز معروف شد و جنبش اصلاح طلبانه با تمایلاتی تغییرگرایانه در درون نظام جمهوری اسلامی بود،  برای جنبش ملی- دمکراتیک ترک در آذربایجان جنوبی و دیگر مناطق ترک نشین ایران آزمایش خوبی نبود. البته تمایل مردم به شرکت و یا عدم شرکت در اعتراضات به فاکتورهای بسیار بستگی دارد. اما بررسی موضع فعالین و شخصیت های تاثیرگذار در جنبش ملی ترک در اعتراضات سال 1388 برای اندوختن تجربه بسیار پراهمیت است. در آن اعتراضات موضع فعالین و شخصیت های متعلق به جنبش ملی- دمکراتیک ترک به دو جناح تقسیم میشدند. بخشا پیوستن به جنبش اعتراضی را شیوه مناسبی برای جنبش ملی ترک میدانستند که این قلم نیز یکی از آن افراد بشمار میرفت و بخشا عدم شرکت و شعار سکوت آذربایجان را تبلیغ و ترویج میکردند. امروز به روشنی میتوان ناصحیح و غیردمکراتیک بودن شعار سکوت و بی طرفی در قبال جنبش اعتراضی را به عینه دید. در یک سوی آن اعتراضات مردم و مطالبات اصلاح طلبانه قرار داشت، اصلاحاتی از نوع "نفی اصل ولایت فقیه از قانون اساسی و ..." در سوی دیگر آن سرکوب استبداد حاکم.

دعوت به سکوت در جنبش ملی ترک یعنی هم جبهه شدن با استبداد حاکم و نظارگر بودن به سرکوب وحشیانه مردم. دعوت به سکوت یعنی اعتراض سراسری علیه استبداد را شقه کردن و فراهم کردن فرصت برای سرکوب توسط استبداد! یعنی در مجموع هم آوایی با استبداد! نتیجه این شیوه تفکر قطبی گرایی در میان جنبش های سیاسی و استمرار سطله استبداد از سویی و کج اندیشی در مفهوم مبارزه ملی در میان بخشی از فعالین سیاسی ترک است.

جنبش ملی- دمکراتیک ترک باید که بتواند به صورت اصولی تضاهای خود را درجه بندی کند و تمامی هم خود را در راستای ایزوله کردن یا غلبه بر تضاد اصلی خود که همانا تضاد خلق ترک با استبداد جمهوری اسلامی ایران است بکار گیرد. برخورد با تضادهای فرعی جنبش ملی ترک (تضاد با اصلاح طلبان، تضاد با جنش ملی گرایی فارسی، تضاد...) بایستی همواره در ظل تشدید تضاد اصلی و نه مستحیل شدن آن بکار گیرد. به بیان دیگر برخورد با تضادهای فرعی برای جنبش ملی ترک بایستی با توجه به اولویت تضاد اصلی (یعنی تشدید تضاد با استبداد حاکم) و تقویت آن صورت گیرد و نه عکس آن. سیاست سکوت و یا نوشته هایی چون "اعتراض جناحی درد آذربایجان نیست"، عملا جنبش ملی ترک را به انزوا میکشاند و آن را در خدمت استبداد حاکم قرار میدهد. دعوت به عدم حضور در اعتراضات کنونی عملا  خدمت به جمهوری اسلامی در سرکوب اعتراضات و در عین حال زمین گیر کردن جنبش ملی- دمکراتیک ترک در آذربایجان و ایران است.

20180101




Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

RSS 2.0