سکوت درقبال اعتراضات اخیر سیاستی در ضدیت با دمکراتیسم است

  


یونس شاملی 

در خطاب به آقای علیرضا نظمی افشار و منادیان سکوت در قبال اعتراضات اخیر  

جناب علیرضا نظمی افشار

 من یاداشت کوتاه شما در قبال اعتراضات اخیر و تاکیدتان به عدم مداخله ترک ها در آن را دیدم. از این اظهار نظرتان بسیار بسیار در عجب شدم. نوشته اید: «ما با آنها... درد مشترکی نداریم، اولویتهای مشترکی نداریم، مصالح مشترکی نداریم، ... دشمن مشترکی نداریم، آرمانهای مشترکی نداریم…».  و سخن را ادامه داده اید!

اگر منظورتان از آنها «ملت فارس» است، ما هم درد مشترک، هم مصالح مشترک، هم دشمن مشترک و هم آرمان مشترک داریم.  درد مشترک ما، مصالح مشترک ما، دشمن مشترک ما و حتی آرمان (حداقل میان مدت) مشترک ما مقابله و مبارزه با حاکمیت جهل و جنایت جمهوری اسلامی است. اینک جنبش  اعتراضی علیه ولایت فقیه و علیه نظام جمهوری اسلامی در شهرهای فارس و غیرفارس هر روز قربانی می گیرد. کشته ها، زخمی ها و دستگیریهایی که در زندانهای این رژیم با شکنجه های غیرمتعارف روبرو هستند. ملت ترک نیز چون دیگر ملیتهای ساکن در ایران اسیر چنین دولتی بغایت ارتجاعی  است. امروز اعتراضی علیه تمامیت این رژیم در جریان است. منافع ملت ما و تمامی ملتهای ساکن در ایران اشتراک در این اعتراضات و دخالت همه جانبه در این مبارزه برای از میان برداشتن این هیولای ارتجاع و استعمار داخلی است.

 

در این یادداشت کوتاه شما دو چیز در هم خلط شده است. ملت فارس و دولت جمهوری اسلامی ایران. ملت فارس همان جمهوری اسلامی نیست. نگاه کنید به تعداد اعدام شدگان و زندانیان متعلق به ملت فارس و صدمات جبران ناپذیری که در تمامی عرصه ها به این ملت از سوی جمهوری اسلامی تحمیل شده است. 

 

جمهوری اسلامی یک نظام سیاسی با بافتی استبداد دینی، و استعمار داخلی در سرکوب حقوق ملتهای غیرفارس ساکن در این کشور است. اگر چه تیپولوژی اتنیکی دولت ایران فارسی است. اما این مهم نمیتواند ما را به این همانی «دولت ایران»  و «ملت فارس» برساند. ملت فارس هم به گونه ایی تحت تاثیر سیاستهای ارتجاعی دولتهای حاکم در صدسال گذشته بوده است. وجود فرهنگ نژادپرستی در جامعه فارس ایران خود مدلول حاکمیت های دو دولت ارتجاعی شاه و شیخ است. تصورش را بکنید که اگر ایران دولتی دمکراتیک می بود و برابری حقوق ملیتهای ساکن آن رعایت میشد. باز هم فرهنگ نژادپرستی میتوانست چنین در جامعه فارس نفوذ کند؟ نتیجه اینکه مبارزه ما امروز با ملت فارس نیست، چه ملت فارس نیز یکی از قربانیان این دولت ارتجاعی است. مبارزه ما با دولت جمهوری اسلامی به دلیل سیاستهای ارتجاعی، استبدادی و استعماری داخلی آن است.  با این وجود متن یاداشت کوتاه شما چنین شروع میشود «ما با آنها درد مشترکی نداریم»، یعنی شما آشکارا در تضاد با ملت فارس (نه دولت ایران) به اتخاذ یک موضع سیاسی دست یازیده اید که نتیجه عملی آن سکوت در قبال اعتراضات و نجات جمهوری اسلامی است. در تضاد بین خلق و ارتجاع حاکم شما موضعی جانب دولت حاکم را میگیرد. چرا که اعتراضات علیه آن است و رهبران رژیم مدام به مردم توصیه میکنند که در اعتراضات شرکت نکنند و در خانه هایشان بمانند. شما در اینجا به چه جریانی در تضاد قرار میگیرد؟ با دولت یا با مخالفین دولت؟ در عین حال و خطای دید دیگر این نگرش تشدید تضاد خلقهاست! خلقهایی که قرار است در کنار هم و یا حداقل جدا از هم اما متحدا علیه رژیم جمهوری اسلامی در جدال و مبارزه باشند. شما هیچ اندیشیده اید که تشدید تضاد خلقها عملا تضاد خلق (ها) با ارتجاع حاکم  را به حاشیه میراند و عمر رژیم حاکم را طولانی تر میکند؟  

 

بسیار روشن است که ملت ما و هیچ یک از ملتهای ساکن ایران به تنهایی قدرت عقب راندن  رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی را ندارد. تنها راه عقب راندن این رژیم مداخله و مبارزه مشترک و همزمان تمامی ملتها و اعتراضات ملیونی آنها علیه تمامیت این رژیم در سراسر ایران است. اینک که چنین حرکت اعتراضی آغاز شده است، شما ملت ما را از مداخله در آن مبارزه برحذر میدارید!! من بسیار بسیار از این موضع شما در عجبم. شما انسان با تجربه ایی هستید، عمری را در عالم سیاست گذرانده اید، اما رفتار و موضع امروزتان در تعارض قطعی با تجربه سیاسی و منافع ملت ترک در ایران است. شما ملت ما را در شرایطی که میتواند از فرصت اعتراضات عمومی و سراسری استفاده کرده و شهرها و دهات خود را به کنترل خود درآورد، به خانه هایشان میفرستید!! میدانید نتیجه اسفناک این  موضع شما، اگر ملت ما از آن پیروی کنند، چیست؟ یکی از نتایج هولناک این موضع شما استمرار حیات ننگین جمهوری اسلامی است. نتیجه دیگرش استمرار سیاست تحقیر، انکار و تبعیض علیه ملت ماست. نتیجه دیگرش آسیمیلاسیون بیشتر و کاهش کمی جمعیت ما از نقطه نظر اتنیکی و فلج شدنش در قبال احقاق حقوق ملی در آینده نامعلوم است. میگویم آینده نامعلوم بدان خاطر که روشن نیست چه زمان دیگری چنین اعتراضات عمومی بوقوع خواهد پیوست و شرایط را برای نفی جمهوری اسلامی به میدان خواهد آمد. 

 

دقیقا به همین دلیل است که شرایط کنونی برای تغییر در ایران و در راستای منافع ملت ما شرایطی طلایی است اگر بطور همه جانبه به این اعتراضات به پیوندیم. اما شما با تکیه بر احساسات ظریفتان که با تکیه بر فاکتهایی و البته واقعی (به ملت ما توهین شده است، آنها را ترک خر خوانده اند، شهادت فرزندانمان را سبب شده اند و….) به مردم ترک توصیه میکنید که  هیچ چیز مشترکی با فارس ها ندارند!! اما هیچ تصورش را کرده اید که دعوت به عدم مداخله شما در اعتراضات کنونی در ذات خود استمرار اهانت به ترکها را با خود به یدک میکشد؟ اما عکس تصور شما، اگر ملت ما میتوانست از فرصت اعتراضات کنونی استفاده کرده و شهرها و دهات خود را تحت کنترل خویش درآورد این ملت میتوانست از این طریق از یوغ استعمار داخلی، از یوغ اهانت و انکار هویت ملی اش خلاصی یابد و برای تعیین سرنوشت خویش فرصتی بیابد. اما شما آنها را از اعتراض و اشتراک  در اعتراض برحذر میدارید! این مسئولیت بسیار سنگینی است که در قبال سرنوشت ملت ترک در پیش گرفته اید!  مسئولیت سنگین از این جهت که استمرار سیاست توهین و تبعیض و تحقیر ملت ما بخشا نیز بر دوش این موضع شما و همفکرانتان در جنبش ملی دمکراتیک ترک قرار خواهد گرفت. 

 

در این نوشته کوتاهتان می بینم که عصبانی هستید، می بینم که بیشتر از استدلال به احساساتتان تکیه کرده اید و البته هم عصبت تان را و هم حسییاتتان را می فهمم، اما سیاست ورزی با عصبیت و احساسات غیرممکن است. سیاست ورزی تنها و تنها با تکیه به عقلانیت، تجربه و دانش سیاسی پیش برده میشود و نه عصبت و یا احساسات.

 

من ، برادر کوچکتان،  شما را به بازنگری بسیار جدی در این موضع تان فرا میخوانم… و امیدوارم که بی نتیجه نماند.

 

با احترام 

یونس شاملی

 

 

پی نوشت؛

 

علیرضا نظمی افشار؛

کاملاً درست، ولی مضافاً، ما با آنها، نه تنها، درد مشترکی نداریم، اولویتهای مشترکی نداریم، مصالح مشترکی نداریم، دوست مشترکی نداریم، دشمن مشترکی نداریم، آرمانهای مشترکی نداریم، گذشته مشترکی نداریم، متاسفانه واقعیت تضاد در تمام این موارد هم وجود غیر قابل انکار دارد. رابطه ما با آنها رابطه "انگل" و "میزبان" بوده، و هست. آنها ما را لازم دارند تا باقی بمانند و تصور بیداری ما، مایه وحشت آنهاست. آنها ما را همانگونه که هستیم کر و کور و لال، برای مکیدن خونمان، شهادت فرزندانمان در راه اهداف خودشان (که اعلب هم بضرر ماست)، فدائیان تاج و تخت، و بیت و قصر خودشان، و پاسداران مرزهایشان که ضمناً دیوار های زندان ماست میخواهند. تحقیر و جوک و انتساب حرامزاده و مغول زاده و، "ترک خر" هم مزاحشان است.

 

آفیشی که جناب نظمی افشار یاداشت فوق را با تکیه بر آن نوشته اند؛

https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10159875127395118&set=gm.2020038791575842&type=3&theater

 




Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

RSS 2.0