آیا زبان فارسی میتواند عامل وحدت در ایران باشد؟


نخبگان فارس در پاسخ به معضل سیاست غیرعادلانه زبانی و برتری زبان فارسی در تقابل با تحقیر و تبعیض علیه زبانهای غیرفارس، تنها یک استدالا دارند و آن اینکه، "در یک جامعه چند زبانی و چند ملیتی به یک زبان مشترک نیاز است". و این استدلال ظاهرا منطقی و فریبنده در افواه عموم ایران از سوی دولت و اغلب نخبگان فارس به ذهنیت مردم حقنه میکنند.
آیا واقعا در کشورهای چند زبانه و چند ملیتی حتما بایستی یک زبان ارتباطی داشته باشند؟ تجربه کشورهای مختلف به این پرسش منفی است.
اولا، در کشورهای کثیرالمله لزوما یک زبان نقش زبان ارتباطی (نه زبان مشترک) را بازی نمیکند. سویئس، عراق، هندوستان، کانادا، افغانستان و... نمونه هایی هستند که نشان میدهند زبان ارتباطی در کشورهای چند زبانه، تنها یک زبان نیست، بلکه دو یا چند زبان نقش ارتباطی را بازی میکنند.
ثانیا، در کشورهای چند زبانه، همه زبانهای موجود در کشور موقعیت رسمیت پیدا کرده اند. اما سطح رسمیت زبانها به تناسب دربرگیری آنها اشکال متفاوتی داشته است. به بیان دیگر بعضی از زبانها سراسری و بعضی از زبانها در شکل منطقه ایی و در عین حال زبان اغلب اقلیت های ملی به رسمیت شناخته شده است. برای نمونه در کشورهای افغانستان، هندوستان، عراق، سوئد و... یک یا چند زبان سراسری و بخشی از زبانها به صورت منطقه ایی و یا زبان اقلیت های ملی به رسمیت شناخته شده است. به بیان دیگر رسمیت زبانهای موجود در کشور برای حمایت دولتی از استمرار حیات آن زبان امری بسیار ضروریست و مطالبه ایست که در اعلامیه حقوق زبانی آن را تسریع کرده است.
ثالثا، ایران از نظر ساختار جمعیتی به سوئیس نزدیک است و لذا مدل سوئیس میتواند با جنبه های تکمیلی آن مدل با ساختار زبانی ایران، اصولا بایستی رسمیت دو یا چند زبان سراسری و رسمیت دیگر زبانها منطقه ایی و یا زبان اقلیت های ملی را در بر بگیرد.
رابعا، تفاوت جمعیت زبانی در کشور ایران از آن نوع نیست که یک از زبانها اکثریت قریب به اتفاق جمعیت را به خود اختصاص دهد و دیگر زبانها بیش از یکی دو درصد متکلمین در آن کشور نباشد. زبان فارسی سی و اندی درصد، زبان ترکی سی و اندی درصد، و زبانهای کردی، عربی، بلوچی و... حدود سی درصد را تشکیل میدهد. با نگاهی گذرا به ساخت و بافت زبانی در ایران، انتخاب زبان فارسی، با سابقه سیطره سیاست آسیمیلاسیون زبانی توسط دولت ایران، هم تعمیق این سیاست، گسترش تبعیض زبانی، حفظ وضعیت غیرعادلانه کنونی و ... را در پی خواهد داشت.
نتیجه اینکه زبان فارسی با موقعیت انحصاری، بالا دست و رسمی امروزش عامل تفرق و تشتت در جامعه امروز ایران است و نه عامل وحدت... گسترش مبارزات ملی گرایانهء خلقهای غیرفارس علیه دولت ارتجاعی و استعماری (داخلی) ایران نشانه بارز این تبعیض و نابرابری حقوق زبانی در ایران است.
2014022