تلاش نامطلوب برای یافتن مطلوب در تلویزیون ایران اینترنشنال

 یونس شاملی

در روزهای گذشته شاهد پخش برنامه ایی از تلویزیون "ایران اینترنشنال" در برنامه "فردا"ی این تلویزیون بودیم که موضوع "ساختار سیاسی مطلوب برای آینده ایران چیست؟" را با حضور چهار شرکت کننده (جمشید برزگر، سئویل سلیمانی، دامون گلریز و شیوا محبوبی)  به بحث و بررسی گذاشته بود. اجرای بحث انگیز این برنامه، درهم ریختگی در این گفتگو و مداخله بی رویه شرکت کنندگان در سخنان همدیگر و بویژه وزنهء سنگین گرایش فکری راست افراطی مرکز در این برنامه چه در ورودی (اینترو) برنامه ایران اینترنشنال و چه در متن برنامه که با ورود مداوم و خلل آفرین آقایان به سخنان خانم‏ها قابل توجه و حتی حیرت انگیز بود، نگاه انتقادی هرچند کوتاه به این برنامه را می طلبد.

 یک: با نگاهی به ورودی (اینتروی) برنامه فردا و تصاویر استفاده شده در آن جهتگیری جانبدارانهء تلویزیون ایران اینترنشنال را به روشنی نشان میدهد. در بخش ورودی و آغازین برنامه "فردا" که حدود 31 ثانیه است، تصاویر مختلفی از تاریخ سیاسی، مردم، محمدرضا شاه و حتی تصویری از رهبری جمهوری اسلامی را نشان میدهد. اما با نگاهی دقیقتر در میان این تصاویر انتخاب شده که عموما تصاویری از تاریخ سیاسی ایران معاصر است، عکس تمام قدی از "رضا پهلوی" (چون تصاویر دوران کودکی ایشان نیز به نوعی تاریخ سیاسی ایران میتواند محسوب شود) با شمایل امروزیش در بین تصاویر انتخاب شده از تاریخ سیاسی کشور به بخش ورودی برنامه "فردا" راه یافته است. یعنی تصویر یکی از شخصیتهای مخالف نظامی جمهوری اسلامی به ورودی برنامه راه یافته است و بدینوسیله و درواقع تهیه کننده برنامه بسیار فرصت طلبانه و جانبدارانه یا انتخاب تصویر رضا پهلوی در ورودی برنامه نظام سیاسی مطلوب برای آینده ایران را "نظام سلطنتی" معرفی میکنند.  این تازه قبل از ورود شرکت کنندگان به بحث و گفتگو حول موضوع برنامه است.  

 

دو: آشفتگی بسیار زیاد در اجرای برنامه و مداخله تخریبی و حتی گرفتن فرصت از دو شرکت کننده زن برای اظهار نظرهایشان از سوی جمشید برزگر با پیشداوریهای غیرمعقول و بویژه مداخله بی رویه و حتی تعرضی دامون گلریز در سخنان خانمهای شرکت کنند در این گفتگو یعنی سئویل سلیمانی و شیوا محبوبی است. دامون گلریز جانبدار بازگرداندن نظام فلاکت بار سلطنتی پهلوی هاست. اما تلویزیون ایران اینترنشنال در آغاز برنامه ایشان را با الفاظی پیچیده در زرورق فریب "طرفدار سامانه پادشاهی" معرفی میکند!  این سامانه را چه پادشاهی بنامیم و چه سلطنتی‏اش بخوانیم محصول خاندان منحوس پهلویهاست که با اعمال سانسور و سرکوب آزادی بیان و مطبوعات در 56 سال ایران زمینه ها گسترش جهل در ایران را فراهم آوردند و  شرایط را برای حمایت مردم از ارتجاع دینی به رهبری خمینی در فردای انقلاب سیاسی 1357 را آماده ساختند. اگر اندکی آزادی در دوره حاکمیت پهلویها وجود داشت ایران هرگز گرفتار ارتجاع دینی و شاهد برآمدن رژیم جمهوری اسلامی نمی‏شد.

 

سوم: آنچه که برنامه مذکور بیشتر به چشم میخورد، تعارض و دشمنی ناسیونالیسم افراطی مرکز که در هیبت دامون گلریز خودنمایی میکند، با درک مدرن از دولتمداری است که خود را نه در قالب ناسیونالیسم که در قالب دمکراسی رادیکال به توضیح میکشد و حقوق شهروند را نه در قالب درک سیاسی قرن نوزدهمی که تمایل به نژادپرستی دارد، که حقوق شهروندی را در قالب درکی رفرمیزه و مدرنیزه امروز می‏بیند و  حقوق شهروند را نه تنها یک رای در صندوق رای نمی‏بیند بلکه شهروند را با تمامی ویژگیهایش و آنگونه که هست می‏ پذیرد و آن را وارد متن حقوق و قانون میکند. حقوق شهروندی از نظر شونیستهای مرکزگرا همان حق رای یک فرد است. حال اینکه حقوق شهروندی هم حقوق فردی و هم حقوق جمعی را دربرمیگیرد. یعنی حقوق شهروند هم در عرصه حقوق فردی معنی می‏یابد و هم حقوق جمعی شهروندان در آن لحاظ میشود. یعنی پذیرش حقوق جمعی شهروند عملا حقوق برابر اتنیکی در جامعه مدرن را از حوزه یک مشکل در جامعه حذف میکند و آن را فرصتی برای رشد میبیند. اما دیدن حقوق شهروندی تنها در حوزه فردی عملا جامعه را با تنشهای بسیار جدی حقوق جمعی مواجه میسازد سیاستی که در صدسال گذشته تبعیض، ناکارآمدی، بی عدالتی و استعمار داخلی را بر ایران مستولی ساخته است. برای نمونه زنان در مجلس تمامی کشورها، حتی مدرن‏ترین آنها 51 درصد اعضای مجلس قانونگذاری را تشکیل نمیدهند، و لذا بر حسب حقوق فردی شهروندی زنان در هیچ کشوری نمیتوانند حقوق برابر خود با مردان را، با وجود اینکه حدودا نیمی از شهروندان کشور را تشکیل میدهند تامین کنند. چون 51 درصد اعضای مجلس قانون گذاری را تشکیل نمیدهند که بتوانند حقوق برابر خود را به قانون تحمیل کنند. اما حقوق جمعی شهروندی این حق را برای گروههای کوچکتر در جامعه و حتی گروه بزرگتر یعنی زنان که حدود 50 درصد جامعه هستند اما در مجلس قانون گذاری هرگز 50 درصد نمایندگان را تشکیل نمیدهند، تامین میکند. لذا حقوق جمعی شهروند چه در عرصه حقوق برابر جنیستی و چه در عرصه حقوق اتنیکی و... که حتی در مجلس قانون گذاری رای‏شان به 51 درصد نمیرسد، برابری حقوقی را تامین میکند. برای نمونه بلوچها تنها با حقوق شهروندی هرگز نمیتوانند قانونی را به نفع خودشان در مجلس قانونگذاری ایران تصویب کنند، چون 51 درصد نمایندگان مجلس را تشکیل نمیدهند. اما با قبول حقوق جمعی شهروند نه تنها بلوچها بلکه تمامی خلقها در ایران میتوانند از این حقوق بهرمند گردند. این نوع نگرش به حقوق شهروندی (فردی و جمعی) زمینه های تنش در جامعه را کاهش میدهد و شرایط را برای تمرکز به مسائل اصلی جامعه که رشد و توسعه اقتصادی یکی از عمدترین آنها فراهم می آورد. اما دامون گلریز لجبازانه تصورات قرن نوزدهمی خود را حقیقتی دینی به حساب می‏آورد و از همین زاویه خود را در مقابل هر سه شرکت کننده در این پنل گفتگو می یابد.

دامون گلریز در طول تمامی گفتگو عینک شونیسم، برتری جو و سلطه گرایانهء خود را کنار نمیگذارد. فردوسی را سمبل ملی ایرانیان به حساب میآورد. این درحالیست که اگر حاشیه های فردوسی و شاهنامه را کنار بگذاریم داستانهای شاهنامه در خصومت و جنگ میان فارسها و ترکهاست و افراسیاب و توران خصم فردوسی در شاهنامه است. اگر فردوسی را سمبل ملی بنامیم بایستی شیوه خصم و دشمنی میان ملیتها در ایران کثیرالملله را سرلوحه فعالیتهایمان قرار دهیم. راهی که بی تردید به نژادپرستی راه میبرد. نژادپرستی که دامون گلریز تنها در لفظ از آن فاصله میگیرد.

 

فردوسی همچنین سمبل خصومت و دشمنی با زنهاست و میگوید «زن و اژدها هر دو در خاك به/جهان پاك ازين هر دو ناپاك به»... چنین شاعری و چنین شعری چگونه در تاریخ مدرن، در قرن 21 میتواند سمبل ملی مردم ایران باشد. در عین حال فردوسی شاعری فارسی گوست و به خلق فارس و تاریخ ادبیات آن تعلق دارد. لذا مجسمه فردوسی اگر هم میخواهد در چهارراهی کاشته شود بایستی در شهرهای فارس نشین کشور این کار انجام بگیرد. مجسمه فردوسی در شهرهای آذربایجان، کردستان، بلوچستان و یا منطقه عربی اهواز چیزی جز سمبل استعمار داخلی در این مناطق نیست. دمکراسی رادیکال میگوید که مجسمهء شعرای ترک در شهرهای ترک نشین، مجسمه های شعرای کرد در شهرهای کردنشین، مجسمه های شعرای عرب در شهرهای عرب نشین و ... بایستی برپا شود و از اعمال سیاستهای منطبق با استعمار داخلی در هر کشور و بویژه ایران اجتناب شود. پذیرش حقوق جمعی شهروندی خواه ناخواه حقوق برابر خلق ها در ایران را نیز از هر جهت میتواند تامین کند.

 

دامون گلریز طرفدار نظام پادشاهی در این گفتگو، دشمن فدرالیسم هم است. تاسیس فدرالیسم در یک کشور متحد را نمیتواند برتابد و میگوید فدرالیسم تنها در جایی که چند کشور در یک جا جمع شده‏اند شکل میگیرد. این بیانات دامون گلریز نشان از بی اطلاعی این فرد از مسائل و دانش سیاسی دارد. فدرالیسم در هندوستان، در بلژیک، در کانادا، در اتیوپی، در عراق و دهها کشور دیگر نه از جمع چند کشور که با تحولات سیاسی در درون یک کشور بوجود آمده است. اما دامون گلریز با تحریف مسائل سیاسی تلاش میکند به چشم بینندگانش خاک بپاشد و آنها را از دیدن حقیقت های موجود دور کند.

در عین حال دامون گلریز آنگاه که از پشت عینکی شونیستی اش به مسائل سیاسی مینگرد، با تحصیل کودکان به زبان مادریشان در ایران کثیرالملله نیز سر دشمنی دارد و مخالف تحصیل کودکان به زبان مادریشان است. میگوید چند ساعت آموزش زبان مادری برای کودکان کافی است. در کشوری کثیرالملله چون ایران که خلق های ساکن در آن دارای سرزمین های خود هستند، داشتن چنین دیدگاهی را تنها در چارچوب رذالت دیدگاهی میتوان توضیح داد. دیدگاهی که آشکارا دشمن حقوق کودکان است، آشکارا با حقوق زبانی خلقهای غیرفارس ساکن در ایران خصومت می ورزد. آشکارا طرفدار نابرابری، ظلمت و استمرار خشونت علیه خلقهای غیرفارس در ایران است. با یک جمله میتوان گفت که عناصری چون دامون گلریز خواسته و یا ناخواسته ایران را بسوی یک جنگ داخلی تمام عیار میکشاند. جنگی که هیچ برنده ایی ندارد. و حتی میتوانم بگویم بازندهء اصلی چنین جنگی از همین ابتدا دامون گلریزهایی هستند که خود را در فردای تحولات سیاسی ایران و در هیبت یک فاشیست و برای اعمال خشونت علیه خلقهای غیرفارس در ایران آماده می کنند. خطر فردای ایران در هیبت فکری عناصری چون دامون گلریزها پرورده میشود.



مسائل بسیار جدی دیگری در این گفتگو از سوی جمشید برزگر و بویژه دامون گلریز به میان می آید که آشکارا خصومت با مدرنیسم، خصومت با حقوق جمعی در کشور، خصومت با عدالت، با فرهنگ مدرن، با دمکراسی رادیکال و حتی خصومت با منشور جهانی حقوق بشر است. از این رهگذر نه تنها ایران که هیچ کشور دیگری راه به جایی نمی برد. شوربختانه همین جناب دامون گلریز یکی از کسانیست که مدام در برنامه های ایران اینترنشنال به عنوان کارشناس مورد استفاده قرار میگیرد.

کار شاید از پای بست ویران است.
2022-04-11

منبع:
https://www.youtube.com/watch?v=gHtDp7OplPs

RSS 2.0