"سنگسار ثریا میم" در خدمت پاتریارکالیسم یا فمنیسم؟

يونس شاملى 

فیلم "سنگظسار ثریا میم"، بر اساس کتابی به همین نام از فریدون صاحب جم که نزدیک به 15 سال پیش منتشر شده، به کارگردانی سیروس نورسته و توسط یک کمپانی آمریکایی به دنیای سینما عرضه شد.

 

"سنگسار ثریا میم"، داستان آشنایی تصادفی یک خبرنگار فرانسوی، در یک دهکده دورافتاده با زنی به نام زهرا است که خواهر زاده اش (ثریا) یک روز قبل به جرم ساختگی زنا سنگسار شده است. فلاش بک فیلم، داستان سنگسار را با روایت زهرا به تصویر می کشد و در نهایت خبرنگار فرانسوی با نوار صدای زهرا از دهکده مزبور می گریزد.

 

فیلم با وجود اینکه با تصاویر زیبایی از طبیعت وحشی آغاز می شود، اما تصاویر نهایی فیلم انعکاس توهش پاتریارکالیسم در سنگسار دهشتناک ثریا است. در پایان فیلم، حقانیت ثریا در بیگناهی اش، چون نوش داروی بعد از مرگ سهراب، دل تماشاگران فیلم را اندکی خنک می کند، و آنان را همراه با خشم و اندوه و حسرت وادار به ترک سالن سینما می کند.

 

رویکرد اصلی فیلم بحق برجسته کردن مجازات سنگسار و اعتراض علیه آن به مثابه یک شیوه وحشیانه مجازات زنان در ایران امروز است. اما داستان فیلم و پردازش آن در اکران سینما موفق نمی شود تا تماشاگرانش را قانع کند که داستان فیلم براساس یک واقعیت نگاشته شده است. حتی داستان فیلم و منطقی که ثریا را (مقاصد شخصی شوهرش علی) به قربانگاه سنگسار می کشاند، بسیار سطحی و باورنکردنی است. این در حالیست که سنگسارهای انجام گرفته در ایران، میتوانست پایه اولیه پردازش سناریوی فیلم را به خود اختصاص دهد.

 

سناریوی فیلم با وجود اینکه ظاهراً در تقبیح سنگسار زنان به رشته تحریر درآمده است، اما تفکری پاتریارکالیستی و مرد سالار در لابلای داستان موج می زند و ملودی درام ثریا را بدون اینکه فرصتی به تماشگر برای دریافت پیام فیلم بدهد، او را با سرعت، و در یک روز به قربانگاه سنگسار می کشاند و کودکان را با جمع آوری سنگها برای سنگسار، در زمره شریکان جرم قاتلان قرار میدهد.

 

ماهیت پاتریارکالیستی و مردسالار داستان فیلم آنجا بیشتر برجسته می شود که ثریا به عنوان زن نجیب و بیگناه به قربانگاه سنگسار کشیده میشود و با وجود اینکه در سکانسهای مختلف بیگناهی ثریا برهمگان آشکار است، صحنه های جدل کدخدا با ملای دهکده در بی گناهی ثریا آنهم بعد از سنگسار،  تسکینی بر روح آزرده تماشاچی می شود. در فیلم "سنگسار ثریا میم"، جزای وحشیانهء سنگسار محکوم نمی شود، بلکه سنگسار شدن یک زن "بیگناه" مورد نقد قرار میگیرد. به عبارت دیگر، انعکاس حس و فهم تماشاگر از فیلم "سنگسار ثریا میم" سنگسار یک زن بیگناه است. به این ترتیب ذهنت سنتی زن گناهکار، زنی که تمکین نمی کند، زنی که نمی خواهد ملک طلق مرد باشد و یا زنی که شکل و شمایل زندگی خود را خود برمی گزیند، به چالش گرفته نمی شود. گویی اگر زنی مجرم شناخته شود، سنگسار جزایی است که میتواند در مورد وی به اجرا دربیاید! این یک تصویر پاتریارکالیستی از مجازات سنگسار در فیلم "سنگسار ثریا میم" است. تصویر به غایت دور و حتی در تضاد کامل با فمنیسم که به دنبال ترویج فهم برابر حقوق زنان با مردان در جامعه است. "سنگسار ثریا میم" ابداً انعکاس آن چالشی نیست که جنبش زنان در دهه های اخیر خود را با آن توضیح میدهد.

 

تک ضربهای غیرمثبت دیگری که در پیگیری داستان فیلم برجسته میشود تسلط خاله ثریا به زبان انگلیسی، بدون ارائه یک پیش زمینه در سناریوی فیلم است. نقش خاله ثریا را شهره آغداشلو با مهارت اجرا میکند. اما بازی عموما بی روح مژان مارنو  ایفاگر نقش ثریا، با دیالوگ هایی دور از احساس و بدون همخوانی با فضای روستایی نیز کیفیت فیلم را کاهش میداد. این عدم همخوانی با فضای فرهنگی یک روستای دورافتاده در لحن سخن گفتن و حتی شیوه بیان شهره آغداشلو نیز اینجا و آنجا به چشم می زند.

 

بعضی ها، که درمیان آنان نمایندگان جمهوری اسلامی نیز دیده میشود فیلمنامه "سنگسار ثریا میم" را مغلطه ایی ضد ایرانی نامنده اند. تصورم اینست که اساساً "ضد ایرانی" خواندن فیلم "سنگسار ثریا میم" خود مغلطه است. چه جزای سنگسار، جزئی جدایی ناپذیر از ساختار ضدیت با زن در نظام جمهوری اسلامی است و طی 30 سال گذشته دهها زن را به قربانگاه توحش خویش کشانده است. "سنگسار ثریا میم" تازه انعکاس ضعیف و سطحی از آن چیزی است که حتی فکرش، نه تنها زنان در کل جامعه ایران، بلکه تمامی کسانی را که به حق حیات انسان احترام می گذارند، در سی سال گذشته آزار داده است.

2009-11-07

RSS 2.0