فدرالیسم شعار ضروری مرحله کنونی

 یونس شاملی 
یکی از دوستان در بخشی از یاداشت خود نوشته اند که «مساله استقلال و یا فدرالیسم در وهله بعدی اهمیت قرار دارد. زیرا تا ایجاد ذهنیت دمکراتیک به معنای واقعی و قبولاندن اصل حق تعیین سرنوشت چنان راه درازی در پیش داریم که به نظرم از اکنون نیازی به صرف انرژی بالفعل خود برای بحث استقلال و یا فدرالیسم نداریم. ».
 
اما من تصور میکنم که این فکر با حضور و حیات یک جنبش سیاسی واقعا موجود خوانایی ندارد. یعنی نمیتوان یک جنبش سیاسی را با احزاب و سازمان های سیاسی اش در نظر گرفت که هدف سیاسی نداشته باشد. مثلا آرمان حزب میتواند تشکیل دولت ایالتی در آذربایجان و تشکیل یک جمهوری فدرال در سراسر ایران باشد و یا آرمان حزب میتواند جدایی از ایران باشد. این هم یک هدف سیاسی است برای تشکیل یک دولت مستقل. فارق از درست و یا نادرست بودن این استراتژی ها، بدون یک هدف سیاسی حزب یا گروه سیاسی نمیتواند مدعی فعالیت سیاسی باشد.
 
زمانیکه یک حزب سیاسی ایجاد میشود، قصد و غرض از تشکیل حزب بدست آوردن قدرت سیاسی است. آیا میشود تصور کرد که حزب و یا احزابی ایجاد شده باشند، اما هدف سیاسی آنان حتی برای خودشان هم روشن نباشد؟ این  تقریبا امری غیرقابل تصور است.
 
در نزد بعضی از فعالین سیاسی متعلق به جنبش ملی دمکراتیک خلق ترک در آذربایجان جنوبی و ایران، این ذهنیت نادرست وجود دارد که تنها اظهار اینکه ما به دنبال حق تعیین سرنوشت هستیم، هدف سیاسی روشن شده است. فکر کنید که یک حزب سیاسی که مدعی تلاش برای حق تعیین سرنوشت ملی است مورد پرسش کسی قرار بگیرد و از وی سوآل شود که هدف سیاسی شما چیست؟ اگر پاسخ داده شود که ما میخواهیم حق تعیین سرنوشت خود را بدست آوریم. پرسشگر خواهد پرسید، درست، اما چگونه؟ یعنی کدامین نظم سیاسی و یا هدفی  میتواند حق تعیین سرنوشت ملی را تامین کند؟ شما مجبورید که بگویید که مثلا ما با بدست آوردن خودمختاری و یا با تاسیس یک دولت ایالتی در منطقه آذربایجان و یا مثلا با تشکیل یک دولت مستقل در آذربایجان میتوانیم به حق تعیین سرنوشت ملی خود جامه عمل بپوشانیم. این یعنی استراتژی سیاسی حزب. حق تعیین سرنوشت ملی یک حق است، اما چگونگی تحقق آن به یک نظم سیاسی و یا به یک نظام سیاسی احتیاج دارد. 
 
بنابراین یک حزب سیاسی و یا یک عنصر سیاسی فعال نمیتواند از پاسخ به پرسش هدف سیاسی تان چیست، شانه خالی کند. پاسخ ندادن به این پرسش نتیجه اش بی اعتمادی به آن حزب سیاسی و یا فعال سیاسی خواهد بود. به این پرسش پاسخ داده نشود، یعنی نظم سیاسی مطلوب به مثابه تامین کننده مطالبات ضروری تعیین نشود هیچ حزب و جنبشی سیاسی دیگری به دلیل نامعلوم بودن هدف سیاسی ما آماده همکاری با ما نخواهد شد، اگر هدف سیاسی را تعیین نکنیم حتی اتحاد عمل با دیگر احزاب خلق ترک در آذربایجان جنوبی را از دست میدهیم. چون آنها نمیدانند که ما به دنبال چه هدفی هستیم. در عین حال اگر هدف سیاسی را روشن نکنیم کسی حاضر نخواهد شد که  به عضویت آن حزب درآید. چون نمیداند که این حزب در پی کدامین هدف سیاسی است. یعنی در عمل بی اعتمادی به این حزب و عموما به جنبش سیاسی بیشتر خواهد شد و حتی به تدریج چنین تشکیلات هایی حتی اعضای خود را نیز از دست خواهند داد.
 
بنابراین در مرحله کنون و بویژه برای رفع سوءتفاهم موجود در جامعه ایران نسبت به جنبش های ملی- دمکراتیک متعلق به خلقهای غیرفارس، باید که هدف سیاسی بصورت روشن و آشکار بیان شده و حتی تبلیغ گردد. وگر نه چنین فعالیتی ثمر خاصی نخواهد داشت. نگاه کنید به سابقه احزاب سیاسی ما در همین دو دههء گذشته. هیچ کدام از احزاب ما اعتبار لازم  را کسب نکرده اند. تنها جریانی که توانست اعتباری در این زمینه و آنهم در خارج  برای خود جلب کند جنبش فدرال دمکرات آذربایجان بود که بعد ها به دلیل خود بزرگ بینی های و رفتارهای غیرمدنی و ضد دمکراتیک در رهبری آن راه به انشعاب برد و از حرکت باز ایستاد.
 
طرح یک شعار دمکراتیک در جامعه که بتواند مطالبات عقب مانده کشور را تامین کند و در عین حال هزینه کمتری داشته باشد و گره هی از گره های اساسی کشور را حل کند و در عین حال به قصد ساختن و برای یک تغییر دمکراتیک مهر خود را بزند میتواند برای هر جامعه ایی مفید باشد. فدرالیسم بالقوه مطالبه حدودا ۶۵ درصد مردم ایران است. اگر جامعه فارس خود را در تقابل با فدرالیسم ببیند، این همه جامعه فارس نمیتواند باشد. بخش ترقی خواه آن مطمئنا در کنار دیگر مردمان ایران خواهد بود.
 
بنابراین به نظر من مقبول ترین شعار و هدف سیاسی مرحله کنونی جنبش ملی دمکراتیک خلق ترک در آذربایجان و کل ایران دستیابی به یک جمهوری سکولار و فدراتیو است و حق تعیین سرنوشت ملی نیز با تحقق این جمهوری قابل دستیابی است. این شعار سیاسی برای دامن زدن به بحث های فکری وسیع در داخل ایران نیز بسیار ضروریست.
 
شعار استقلال برای جنبش ملی- دمکراتیک خلق ترک در ایران بسیار زیانبار است. این شعار به دلیل رادیکال بودنش، شعاری در تقابل با ذهنیت موجود در جامعه ترک ساکن در آذربایجان و ایران است. این شعار حتی مردم خود ما را از پیوستن به جنبش ملی دمکراتیک ترک باز میدارد. این شعار همچنین در میان جنبش های سیاسی مرکز واکنشهایی  تخریبی ایجاد میکند و از سوی دیگر شدت سرکوب از سوی دولت را بشدت افزایش میدهد. در عین حال شعار استقلال به اعتبار جنبش ملی صدمه میزند و تنش در جامعه ترک در ایران را افزایش میدهد و به قطب بندی در خود جامعه ترک راه میبرد…
 
به همین دلیل است که میگویم شعار مرحله کنونی جنبش ملی و دمکراتیک ما «تلاش برای تحقق یک جمهوری دمکراتیک و فدراتیو در ایران» است و نه چیز دیگر.
  ۲۰۱۷۰۹۰۳



Namn:
Kom ihåg mig?

E-postadress: (publiceras ej)

URL/Bloggadress:

Kommentar:

RSS 2.0